عقلانیت متعالی و گفتوگومدار؛ از جلوههای شخصیت امام رضا(ع)
یکی از جلوههای برجسته شخصیت امام رضا(ع)، عقلانیت متعالی و گفتوگومدار ایشان است، حضور در مناظرات علمی با ادیان و مکاتب مختلف، از جمله مسیحیت، یهودیت، زرتشتیگری و حتی ملحدان، نشاندهنده عمق اندیشه، تسلط بر قرآن و سنت و تعامل مؤثر امام با «دیگری» است.

به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، دکتر رضا ملازاده یامچی، استاد مدعو دانشکده علوم قرآنی مشهد در یادداشتی به مناسبت میلاد حضرت رضا(ع) بیان کرد: اگر تولد انسانها معمولاً لحظهای طبیعی در مسیر زیستشناختی آنهاست، تولد پیشوایان الهی، لحظهای آسمانی در مسیر تقدیر بشریت است و ولادت علی بن موسی الرضا(ع)، فراتر از رویدادی در تقویم، لحظهای از تجلی اراده خداوند برای تداوم هدایت و معنویت در عصرهای پرآشوب است.
ایشان در زمانی به دنیا آمد که جامعه اسلامی، از سویی درگیر نزاعهای سیاسی و گسست مشروعیت خلافت بود و از سوی دیگر، گرفتار انحرافات عقیدتی، افراطهای عقلگریز و ظاهرگرایی دینی و در چنین تنگنایی، ولادت امام رضا(ع) همچون شکافتن تاریکی توسط خورشید بود، نوری که قرار بود از مدینه آغاز شود و تا طوس امتداد یابد.
وی وارث علم نبوی، حامل حلم علوی و تجسم رحمت محمدی بود. نگاهش آیهای از قرآن و لبخندش دریچهای به سوی آسمان بود. زندگی او، نه تنها الگویی از طهارت و عدالت، بلکه نماد عقلانیت گفتوگومدار و عرفان متعالی شیعی است و در این نوشتار، میکوشیم تا با نگاهی جامعتر و تحلیلیتر، مفهوم ولادت امام رضا(ع) را از منظر تاریخی، کلامی، تمدنی و معنوی بازخوانی کنیم.
ولادت در بستر تاریخ: از مدینه تا خراسان
امام رضا(ع) در سال ۱۴۸ هجری قمری، در مدینه منوره، در خاندان وحی و در سایه پدر بزرگوارش امام موسی کاظم(ع) دیده به جهان گشود، همان سالی که مصادف با شهادت امام صادق(ع) بود. این تقارن زمانی، بار معنایی ویژهای دارد و گویی مشعل علم و امامت از یک دست به دست دیگر سپرده شد و آتش هدایت همچنان روشن باقی ماند.
دوران کودکی و نوجوانی امام رضا(ع) در محیطی پر از مراقبت علمی و تربیتی شکل گرفت. در کنار پدر، با معارف قرآن، سنت نبوی و اسرار حکمت الهی آشنا شد و در فضایی رشد کرد که هر واژهای از امامت، با نور همراه بود. با شهادت پدر در زندان هارون، مسئولیت امامت به دوش ایشان افتاد و وی در دوران حاکمیت عباسیان، بار سنگین هدایت امت را برعهده گرفت.
خراسان؛ تمدنسازی در تبعید
مأمون عباسی با ترفندهای سیاسی، امام رضا(ع) را به مرو کشاند و اگرچه ظاهر این دعوت برای تقویت جایگاه خلافت عباسی بود، اما در حقیقت، حرکت امام به سوی خراسان، فرصتی تاریخی برای بسط معارف شیعی در جغرافیای تازهای شد. حضور امام در خراسان، یک نقطه عطف تمدنی بود، چراکه با خود، دانش، اخلاق، عرفان و سیاست دینی را به مشرق زمین آورد.
در این سرزمین که پیشتر درک محدودی از تشیع داشت، امام رضا(ع) با مناظرات متعدد، حلقههای علمی و رفتار کریمانه خود، زیربنای فرهنگی جدیدی پیریخت، فرهنگی که تا به امروز، هویت دینی ایران اسلامی را شکل داده است. ولادت امام رضا(ع) از این منظر، صرفاً زایش یک انسان نیست، بلکه آغازی برای گسترش تمدن شیعی به شرق عالم اسلام است.
عقلانیت رضوی؛ الگویی فراتر از زمانه
یکی از جلوههای برجسته شخصیت امام رضا(ع)، عقلانیت متعالی و گفتوگومدار ایشان است، حضور در مناظرات علمی با ادیان و مکاتب مختلف، از جمله مسیحیت، یهودیت، زرتشتیگری و حتی ملحدان، نشاندهنده عمق اندیشه، تسلط بر قرآن و سنت و تعامل مؤثر امام با «دیگری» است. امام، با ادبیاتی دقیق، زبانی نرم و استدلالی قوی، مفاهیم عمیق دینی را تبیین میکرد. پاسخهای علمی ایشان در مناظرات، نهتنها عقاید نادرست را نقد میکرد، بلکه درک صحیحی از دین و جهان ارائه میداد، عقلانیت رضوی، نه خشک و فلسفی و نه صرفاً تعبدی، بلکه تلفیقی از «دل و دلیل» است.
پیوند قرآن و امامت در شخصیت امام رضا(ع)
امام رضا(ع)، مفسر قرآن بود، اما فراتر از آن، قرآن ناطق بود. رفتار، گفتار و حتی سکوت او، تفسیر زنده آیات الهی بود. در نگاه شیعی، قرآن و عترت دو بال هدایتاند و امام رضا(ع)، یکی از درخشانترین جلوههای این پیوند است.
در بیانات ایشان، آیات قرآن نه بهصورت انتزاعی، بلکه در بستر زندگی و زیست مؤمنانه معنا مییافتند. وی نشان داد که چگونه قرآن میتواند منبع تصمیمسازی، اخلاق، سیاست و عرفان باشد. میلاد او، در حقیقت، نوید زایش دوباره قرآن در ساحت اجتماعی اسلام است.
امروز ما و پیامهای ولادت امام رضا(ع)
در دنیایی که گفتمان دینی گاه به افراط، خشونت، یا سطحینگری آلوده شده، بازگشت به عقلانیت رضوی ضرورتی حیاتی است. میلاد امام رضا(ع) فرصتی است برای بازتعریف نسبت ما با دین، معرفت و «دیگری». امروز، بیش از همیشه، نیازمند احیای گفتوگوی عالمانه، رحمتمحور و حقیقتجویانه هستیم، همان چیزی که در سیمای تابناک امام رضا(ع) متجلی بود.
اگر ولادت حضرت عیسی(ع) در سنت مسیحی، نماد تولد محبت است، ولادت امام رضا(ع) در سنت اسلامی، نماد تولد حکمت، رحمت و گفتوگوست و باید این ولادت را نه فقط جشن گرفت، بلکه از آن آموخت، به آن تکیه زد و آیندهای رضوی برای امت اسلامی ترسیم کرد.
امام رضا(ع)، امامی برای یک عصر نیست، بلکه برای تمام زمانهاست. میلاد او، طلوع انسان کاملی است که در اوج تضادها، راه تعادل را نشان داد و در اوج قدرت حاکمان، با زبان علم سخن گفت و در دل تبعید، تمدنی نو آفرید.
میلاد او را باید در دل جان جشن گرفت، نه فقط با طلا و پارچه در گنبدها، بلکه با طهارت عقل و دل در زیستمان، زیرا تنها در سایه بازگشت به سیره رضوی، میتوان جهان آشفته امروز را با نوری از حکمت و کرامت روشن ساخت.
نظر دهید