دکتر زهره اخوان مقدم، در گفت و گو با ایکنا تبیین کرد:
حضرت فاطمه(س) از جایگاه مهم اجتماعی تا نقشآفرینی در پیدایش علوم اسلامی
دانشیار دانشگاه علوم و معارف قرآن تهران با تأکید بر اینکه هیچکس نمیتواند جایگاه پررنگ حضرت فاطمه(س) در اجتماع را انکار کند، گفت: نه تنها حضرت نقش آموزشی و ترویجی داشتند بلکه در پیدایش و گسترش علوم و تمدن اسلامی نیز نقش داشتند.

تفاوتی ندارد، چه زن باشیم و چه مرد، دوست داریم «سیّدة نساء الْعالمین؛ سرور زنان جهان» را بشناسیم. یک خانم برای سرور بودن آن هم سرور تمام زنان جهان در طول تاریخ از ابتدا تا انتها، چه ویژگیهایی دارا بوده است؟ برای الگو گرفتن از این بانو چه قدر ایشان را میشناسیم؟ چه قدر تلاش کردهایم برای بهتر بودن، بهترین را بشناسیم؟ و چرا کمتر سرور زنان جهان به جهانیان معرفی شده است؟
زهره اخوانمقدم، دانشیار دانشگاه علوم و معارف قرآن تهران در گفتوگو با ایکنا، به معرفی بخشی از ویژگیها و فعالیتهای علمی و اجتماعیحضرت فاطمه زهرا(س)که کمتر مطرح شده است، پرداخته که این مصاحبه را با هم میخوانیم.
ایکنا ـ با توجه به اینکه زنان هم مانند مردان در دوره جاهلیت، دچار انحرافات فکری و رفتاری بودند، حضرت فاطمه(س) چه نقشی در هدایت و ارتقای فکری زنان جامعه داشتند.
میدانید که خانم فاطمه زهرا سلامالله علیها پنج سال بعد از بعثت پدرشان محمد مصطفی(ص) و هشت سال قبل از هجرت در شعب ابیطالب به دنیا آمدند. اولین اشارههای تاریخی در مورد حضرت زهرا(س) به حضور ایشان در شعب ابیطالب بازمیگردد که همراه پدرشان نبی اکرم و مادرشان حضرت خدیجه کبری در آنجا بودند. ایشان در آن زمان فرزند کوچکی بودند که در شرایط سخت شعب ابیطالب در کنار خانواده خود و در صبوری همه مسلمانان شریک بودند. در همین ایام است که پدر بزرگوارشان سینه حضرت فاطمه(س) را میبوسیدند و میفرمودند که از سینه او بوی بهشت را میشنوم و دست حضرت زهرا(س) را میبوسیدند و همه اینها نشان میدهد حضرت یک کودک معمولی نبوده و جایگاه ویژهای داشتند.
البته گزارشهای تاریخی که از شعب ابیطالب به ما رسیده بسیار کوتاه و کم است، چون عدهای از مسلمانان که تعدادشان کم بود در یک حصر اقتصادی شدید در این مکان قرار داشتند و کفار به شدت آنها را محاصره کرده بودند و راهی به بیرون و ابزاری برای گزارش شرایط خودشان نداشتند و حتی از نظر غذایی نیز در مضیقه بودند. بنابراین طبیعی است که از آن دوران خبر چندانی به دست ما نرسیده است.
برخی فکر میکنند شعب ابیطالب، خودش مکان بد و غیرقابل تحمل (از نظر شرایط محیطی و آبوهوایی) بوده، در حالی که اینطور نیست. این منطقه بین دو کوه و ملک آن متعلق به ابوطالب بود. کفار و مشرکان مکه برای اینکه جلوی گسترش اسلام را بگیرند تصمیم گرفتند مسلمانان را محاصره اقتصادی ـ اجتماعی کنند و با هم عهدنامهای در این خصوص نوشتند و متعهد شدند هیچکس نباید با بنیهاشم(قوم پیامبر) خرید و فروش و معاشرت داشته باشد و به آنها دختر بدهد یا دختر از آنها بگیرد و یک محاصره اقتصادی اجتماعی شدید ایجاد کردند. خود پیامبر قوم خود و اندک مسلمانان را جمع کرده به این مکان یعنی «شعب ابوطالب» رفتند تا در کنار هم باشند و از هم حمایت کنند و مشرکان هم به خاطر احترام جناب ابوطالب، کمتر بتوانند آنان را آزار دهند.
زندگی در این محل به قدری به مسلمانان سخت گذشت که حتی ناله بنیهاشم از گرسنگی به گوش مردم میرسید. تا اینکه پس از سه سال در جامعه نسبت به این محاصره مخالفتهایی شد و نیز خداوند به پیامبر(ص) خبر داد که آن عهدنامه را موریانه خورده است و در نهایت محاصره لغو شد. گفتنی است که وقتی این خبر غیبی را پیامبر(ص) به مشرکان دادند، که عهدنامه شما را موریانه خورده برخی همانجا اسلام آوردند. بر این اساس، باید برای فهم فعالیتهای اجتماعی حضرت زهرا(س)، به شهر مدینه برویم که مسلمانان هجرت کردند و از قفس مشرکان مکه، رها شدند.
ایکنا ـ آیا حضرت فاطمه(س) نقش آموزشی و ترویجی در جامعه ایفا میکردند؟
نه تنها حضرت نقش آموزشی و ترویجی داشتند بلکه در پیدایش و گسترش علوم و تمدن اسلامی هم نقش داشتند. اولاً ایشان «علم لدنی» که خداوند به پیامبر اسلام و همه امامان عطا کرده بود را دارا بودند و کسی که آن سطح از علم را دارد قطعاً مقام پرورش و مرجعیت علمی برای شاگردان با واسطه و بدون واسطه خود دارد.
حضرت زهرا(س) نیز مانند دیگر معصومان، محور و مرجع پیدایش علوم اسلامی بودند و این غیرقابل انکار است. از سوی دیگر در سخنان حضرت که بسیار کم به دست ما رسیده ویژگیها و مؤلفههایی وجود دارد که واقعاً ظرفیت گستردهای برای تولید علم است و برای توسعه و تمدن اسلامی باید آنها را استنطاق کرده و توسعه و گسترش بدهیم و نکات آن را استخراج کنیم.
مسلم است که به دلایل مختلفی در طول تاریخ از ظرفیت علمی حضرت زهرا(س) استفاده نشده و یکی از آن دلایل، عمر کوتاه ایشان است. دلیل دیگر حسادتها و دشمنیهایی که بوده نیز باعث شده شخصیت حضرت زهرا(س) مغفول باقی بماند؛ ولی همین حالا نیز میتوانیم با واکاوی و تأمل در میراث علمی حضرت زهرا(س) به طور مداوم برداشتهایی را داشته باشیم.
مثلاً یکی از این شاخهها، سبک زندگی حضرت زهرا(س) است. یعنی نقش حضرت در بسترسازی سبک زندگی اسلامی بسیار ستودنی و قابل توجه است. سبک زندگی یعنی شخصی چه در بعد زندگی فردی و شخصی و چه خانوادگی و اجتماعی قواعد، قوانین و الگوهایی داشته باشد که بر زندگی او حاکم باشند و این ارزشها نقش اصلی را در زندگی وی بازی کنند.
کسی که ادعا میکند سبک زندگی اسلامی دارم یعنی از الگوها و قواعد و قوانین اسلام تبعیت میکند. حضرت زهرا(س) الگوی سبک زندگی اسلامی هستند که به چند نمونه از نقشهای آموزشی ایشان اشاره میکنم. مثلاً سیره تربیتی ایشان را در تربیت فرزندانشان ببینید. شخصیت بخشی به فرزندان، اعتماد به نفس دادن به فرزندان و تربیت قوی آنها به حدی که در آینده یکی از فرزندان ایشان امام حسن(ع)، دیگری امام حسین(ع) و دیگری حضرت زینب(س) میشود .امام حسین(ع) در خطبهای که در روز عاشورا میخوانند تصریح دارند که من شهامت، کرامت و آزادمنشی را از مادرم فاطمه زهرا(س) به ارث بردهام. بعد دیگر سیره خانوادگی ایشان است؛ ایجاد نشاط و امنیت در خانواده، یعنی خانه ایشان خانه غم و غصه نبوده و امیرالمومنین علی(ع) که این همه در خارج خانه و اجتماع اذیت میشدند خانه محل امن و آرامش ایشان بود و این نشان میدهد حضرت زهرا(س) خانه را چطور مدیریت میکردند تا آنجا که وقتی حضرت زهرا شهید شدند، مردم گفتند: علی مدافع و حامی خود را از دست داد.
سیره عبادی حضرت نیز قابل توجه است اما متأسفانه همانند سایر شاخصهها مورد غفلت قرار گرفته است. از سیره عبادی ایشان میتوان به زهد آن حضرت اشاره کرد که با وجود آنکه پدرشان شخص اول مملکت بودند و نیز با وجود مال فراوانی که از فدک به ایشان میرسید، در نهایت سادگی میزیستند. البته زهد به معنای نداشتن نیست بلکه به معنای عدم دلبستگی است. کسی ممکن است مال کمی داشته باشد اما به آن مال کم، دلبستگی زیاد داشته باشد اما فرد دیگری اموال زیادی داشته باشد اما زمانی که موقع بخشش میشود به راحتی مال خود را به نیازمندان ببخشد.
خوب است یادی کنم از بانو مجتهده امین، صاحب تفسیر ارزشمند «مخزن العرفان» که از زنان تأثیرگذار جامعه هستند. ایشان بسیار ثروتمند بود و منزل بزرگ و خدم و حشم داشت اما به ما میگفت که «جای همه اینها بیرون است نه در داخل دل من؛ من به اینها دلبستگی ندارم». پس زهد به معنای نداشتن نیست. حضرت در این سیره سرآمد بودند و اگر چیزی به دستشان میرسید فوراً میبخشیدند و حتی گفته شده که روز عروسی لباس عروسیشان را بخشیدند و همه این رفتارها نقش آموزشی و ترویجی داشته است.
هیچکس نمیتواند جایگاه پررنگ ایشان را در اجتماع، انکار کند زیرا ایشان در خانهای زندگی میکردند که به مسجد پیامبر(ص) چسبیده بود و تنها خانهای بوده که درش به داخل مسجد باز میشد. میدانید که هنگام ساختن مسجد مدینه، تعدادی از مسلمانان از جمله ابوبکر، کنار مسجد پیامبر خانه ساختند و از خانه خود، به داخل مسجد در باز کردند. اما از سوی خداوند دستور رسید که خانههایی که اطراف مسجد پیامبر ساخته شده و درشان را به داخل مسجد باز کردهاند درهایشان بسته شود غیر از خانه علی و فاطمه(ع).
پیامبر تمام درها را بست غیر از در خانه زهرا(س) را؛ فکر کنید که صاحب چنین خانهای میتواند نقشی ایفا نکند؟ و اصلاً حضرت زهرا(س) میتوانستند نقش آموزشی و ترویجی در جامعه نداشته باشند؟! ایشان در بطن مسجد پیامبر و در بطن فعالیتهای پیامبر بودند؛ در مسجد وارد میشدند و رفت و آمد داشتند. ایشان در منزلشان کلاس درس تشکیل میدادند و یاران نزدیک رسول خدا مانند جناب سلمان به خانه ایشان رفت و آمد میکردند.
بخش دیگری از زندگی حضرت زهرا(س) که مغفول مانده شرکت در جنگها به همراه پدر است. حضرت در جنگها همراه پدر بودند، از زخمیها مراقبت و پرستاری میکردند و به سربازان اسلام روحیه میدادند. از این روایتها دو برداشت میشود؛ اول اینکه حضرت فاطمه(س) قطعاً جایگاه و فعالیت اجتماعی داشتند یعنی به عنوان یک زن در حضور پیامبر وارد جنگ میشدند، بنابراین نباید اینطور تصور کنیم که زن مسلمان نباید فعالیت اجتماعی داشته باشد. اگر چنین عملی، صحیح نبود قطعا در حضور پیامبر اکرم(ص) اتفاق نمیافتاد. دوم اینکه وجود حجاب یا شوهرداری یا تربیت فرزند، که قطعا حضرت زهرا در همه اینها سرآمد هستند، هیچکدام مانع فعالیت اجتماعی زن مسلمان نیست، که اگر بود، خانم حضرت زهرا که اسوه مسلمانان است آنها را انجام نمیداد.
ایکنا ـ با توجه به فعالیت حضرت در مدیریت فدک، نقش اقتصادی ایشان در کمک به محرومان جامعه چطور و چگونه بوده است؟
برای پاسخ به این سؤال خوب است نگاهی تاریخی به مسئله فدک بیندازیم. وقتی که جنگ خیبر انجام و لشکر اسلام به واسطه رشادتها و شجاعتهای امیرالمؤمنین علیه السلام در آن پیروز شدند، طبق روال عرب اموال و جانهای شکست خوردگان در دست پیامبر بود. اگر ایشان حاکم ظالمی بودند میتوانستند همه اسرا را بکشند و اموالشان را تصاحب کنند ولی آنان که به اسلام تهمت میزنند و دین اسلام را دین خشونت مینامند باید تاریخ را بخوانند که پیامبر اسلام بعد از این پیروزی بزرگ، اسرا را آزاد کردند و گفتند شما میتوانید به زندگی خود ادامه دهید و کار کنید و فقط باید به حکومت اسلامی مالیات دهید. یهودیان منطقه خیبر هم نصف آن منطقه را به مسلمانان دادند.
نزدیک قلعه خیبر منطقه حاصلخیری به نام فدک بود که چاههای متعدد و نخلهای فراوان داشت. اهالی فدک وقتی پیروزی مسلمانان را دیدند ترسیدند و خودشان پیش پیامبر آمده، گفتند همانطور که با اهالی خیبر بزرگوارانه برخورد کردید با ما هم بزرگوارانه برخورد کنید و ما نصف فدک را به خود شما هدیه میکنیم و پیامبر هم پذیرفتند. این مطلب در کتب تاریخی شیعه و اهل سنت آمده و به همین دلیل حکم فدک با حکم خیبر متفاوت است.
مناطقی که به دست مسلمانان تسخیر میشود غنیمت جنگی و متعلق به همه مسلمانان است و پیامبر نمیتوانند به تنهایی در آنها تصرف کنند اما وقتی ملکی با صلح به پیامبر هدیه میشود متعلق به پیامبر است. آنگاه آیه نازل شد که «سهم نزدیکانت را بده» و پیامبر(ص) آن سرزمین را به حضرت زهرا(س) بخشیدند. طبری تاریخ نویس اهل سنت آورده است که فدک خالص متعلق به پیامبر بود.
در این خصوص این مسئله مطرح میشود که اگر فدک متعلق به حضرت زهرا(س) بوده پس چرا صحبت ارث شده و حضرت زهرا نیز از واژه ارث در خطبه فدک استفاده کرده است؟ پاسخ این سؤال این است که حضرت زهرا با بیان خود مخالفان به آنها پاسخ دادند و استدلال کردند. در مسئله فدک ابوبکر مطرح کرد که من از پیامبر شنیدم که «پیامبران چیزی به ارث نمیگذارند»، اما حضرت زهرا(س) پاسخ دادند که من از پدرم ارث میبرم و پیامبران هم ارث باقی گذاشتهاند و در قرآن هم همین مسئله آمده است که حضرت سلیمان از حضرت داوود ارث برد. فدک ارث نبوده بلکه ملک شخصی پیامبر بوده که به حضرت زهرا(س) در زمان حیاتشان بخشیدهاند اما چوم مخالفان صدیقه طاهره، مسئله ارث را مطرح کردند، حضرت فاطمه(س) اینگونه پاسخ دادند.
ارزش اقتصادی فدک بسیار قابل توجه است. گفته شده که درآمد سالیانه آن تا ۷۰ هزار دینار میرسید و ابن ابی الحدید که سنی است گفته است ارزش درختهای خرمای فدک از ارزش خرمای کوفه بیشتر بوده است. همچنین گفته شده: «وقتی عمر تصمیم گرفت برخلاف روش پیامبر اکرم(ص)، یهودیان را از شبه جزیره عربستان بیرون کند، به آنان گفت که نصف فدک که سهم شماست را قیمتگذاری کنید تا من قیمت آن را پرداخت کنم و از عربستان بروید و آنها گفتند ۵۰ هزار درهم ارزش نصف فدک است و عمر این مبلغ را به یهودیان داد و آنها را از عربستان تبعید کرد». این ماجرا نشان میدهد فدک بسیار بزرگ و مهم بوده و کارگزاران حضرت زهرا(س) آنجا کار میکردند و ایشان چندین نفر مدیر، کشاورز و کارگر داشتند که به حضرت زهرا(س) گزارش میدادند و حضرت زهرا نظارت مالی گسترده بر فدک داشتند و این نشان میدهد با اینکه صاحب چهار فرزند بودند، هوش و مدیریت مالی قوی داشتند. فدک یکی از منابع مهم درآمدی اهل بیت بوده و با مدیریت قوی اداره میشد اما بعد از سقیفه ابوبکر گفت فدک ملک شخصی نیست و متعلق به مسلمانان است و عاملان حضرت زهرا(س) را از فدک بیرون کرد.
یادآوری میکنم که در فقه مبحثی به اسم «ذوالید» داریم یعنی اینکه اگر مالی در دست کسی است نشان میدهد او مالک آن است و مدعی، باید ثابت کند که متعلق به اوست، نه صاحب اختیار مال. سالها این ملک در دست حضرت زهرا(س) بود و عاملان حضرت آنجا بودند اما ابوبکر آن را گرفت.
در روایات داریم که وقتی سود فدک را به خانه حضرت زهرا(س) میآوردند و تحویل میدادند حضرت تمام آن را به فقرا میبخشیدند و هیچ چیزی برای خود باقی نمیگذاشتند و اتفاقاً اینجاست که معلوم میشود چرا فدک را از حضرت گرفتند؛ طبیعی است که وقتی کسی جایگاه بزرگی دارد نیازمندان اطراف او جمع میشوند و درخواستهایی دارند. حکومت غاصب میخواست دست اهل بیت(ع) از مال، خالی شود تا نتوانند به نیازمندان کمک کنند و مردم دور خانه آنها جمع نشوند و آنقدر دستشان خالی باشد که در گذران زندگیشان دچار مشکل شوند.
در مورد وسعت و مقدار سرزمین فدک حدیثی داریم که ممکن است برخی را به اشتباه بیندازد. دانستیم که فدک سرزمین بزرگ و حاصلخیزی بوده است. روزی هارونالرشید به امام موسیبن جعفر(ع) گفت که بیایید فدک را به شما پس بدهم تا بدهی به اهل بیت رسول خدا نداشته باشیم. امام هفتم فرمودند من فدک را تمام و کمال پس میگیرم نه ناقص. هارون گفت شما مرزهای فدک را مشخص کنید از کجا تا کجاست تا من به شما پس دهم. امام فرمودند اگر مرزهای فدک را تعیین کنم تو فدک را تحویل نمیدهی، هارون گفت قسم به جدت رسول خدا که فدک را تمام و کمال پس میدهم.
امام فرمودند مرزهای فدک از سرزمین عدن(کنار دریای عمان) تا سمرقند(آسیای مرکزی) و تا آفریقا و سیفالبحر(حاشیه شمالی ایران) است؛ یعنی کل مملکت اسلامی. هارون گفت تو که چیزی برای ما باقی نگذاشتی و تو باید جای من بنشینی! و امام فرمودند من که گفتم اگر حدود فدک را مشخص کنم تو پس نخواهی داد.
پس اینکه شنیدهایم فدک از عدن تا سمرقند است مربوط به این حدیث است. این روایت نشان میدهد آنچه از اهل بیت غصب شده بوستان و دهکده فدک نیست بلکه این جزئی از گستره خلافت و امامت علمی، اخلاقی، معنوی، و مدیریت مسلمانان و سرزمینهای اسلامی است. غصبکنندگان خلافت مرجعیت علمی، اجرائی، شرعی، و خلافت را از اهل بیت گرفتهاند که همه اینها حکم فدک را دارد. آنها در غصب، هم جزء (یعنی فدک) و هم کل (یعنی خلافت) را از اهل بیت گرفتند و اگر میخواهند پس بدهند باید همه را پس بدهند.
لذا وقتی مأمون ولایت عهدی را به امام رضا(ع) پیشنهاد کرد، حضرت فرمودند چرا میخواهی ولایت عهدی را به من بدهی؟ مأمون گفت برای آنکه میخواهم خلافت به شما برسد، امام رضا(ع) فرمودند اگر خلافت متعلق به تو است نمیخواهم به من بدهی. اگر متعلق به من است چرا آن را گرفتهای که میخواهی پس بدهی. همه این موارد نشان میدهد آنچه غصب شده بیش از یک باغ و سرزمین بوده است.
براساس آنچه گفتم، معلوم میشود که نقش اقتصادی حضرت صدیقه طاهره(س) تا چه میزان بوده و از همین روست که حاکمان غاصب، به عمد این جایگاه را از ایشان گرفتند تا نتوانند ضمن کمک مادی به نیازمندان، علم قرآن و دین را آموزش دهند و در کنار آن، حقوق پایمال شده همسرشان امیرالمؤمنین را نیز یاداوری کنند.
ایکنا - خطبه فدکیه قدرت استدلال، سخنوری و آشنایی عمیق حضرت با مباحث دینی را نشان میدهد، این حجم از توانمندی از کجا نشئت گرفته است؟
حضرت زهرا جزء کسانی هستند که علم لدنی داشتند و این بعد شخصیتی حضرت زهرا(س) نیز مورد غفلت قرار گرفته است. حضرت از کسانی هستند که حکمت به آنها داده شده است و حکمت مصداق بارز خیر کثیر است و ایشان اصل کوثر هستند؛ «انا اعطیناک الکوثر». ایشان جزء کسانی هستند که آیه تطهیر در موردشان نازل شده؛ پس جزو مطهران هستند. مطهران کسانی هستند که طبق آیه «لا یمسّه الا المطهرون» به جایگاه اصلی قرآن دسترسی دارند و غیر از مطهران کسی نمیتواند به این جایگاه برسد، پس برای کسب علم، ایشان نیاز به حضور در کلاس درس نداشتند.
در احادیث آمده است که عمار میگوید روزی حضرت علی(ع) خدمت حضرت زهرا(س) رسیدند و خانم فرمودند بیا تا من از حوادث گذشته و آینده به تو بگویم و حضرت محمد(ص) فرمودند بله دختر من فاطمه از نظر علم اینچنین است.
از دیگر جایگاههای علمی مختص حضرت زهرا(س) مصحف فاطمی است. مصحف تعبیری است که برای قرآن به کار میرود مثلاً میگویند مصحف امیرالمومنین، مصحف ابن مسعود و ...، ولی استثنا اینجاست که این مصحف در مورد قرآن نبوده است. راوی میگوید من از امام صادق(ع) پرسیدم که مصحف فاطمی چیست؟ امام ششم فرمودند مادرم حضرت زهرا بعد از وفات پیامبر ۷۵ روز بیشتر در قید حیات نبودند و بسیار دچار اندوه بودند و جبرئیل نزد آن حضرت میآمد و به ایشان تسلیت میگفت و آرامش میداد و تمام وقایع آینده را برای حضرت زهرا بیان میکرد و حضرت علی(ع) آنها را مینوشتند. این نوشته، به مصحف فاطمه زهرا(س) معروف شده است.
در روایتهای دیگر هم آمده است که مصحف فاطمه مصحفی است که تمام حوادث آینده و اسامی حاکمان و پادشاهان تا روز قیامت در آن درج شده است. از دیگر مباحثی که در خصوص توانمندی علمی حضرت فاطمه(س) میتوان مطرح کرد، مواجهههای علمی آن حضرت است که در برخی از موارد با صحابه صحبت و نکاتی را میفرمودند و طیفهای مختلفی از علوم را برای مخاطبشان مطرح میکردند.
ایشان ملاقات حضوری و جمعی داشتند و گاهی سلمان و ابوذر با هم نزد ایشان میرفتند و از افاضات علمی آن حضرت بهرهمند میشدند. برخی از افراد بودند که ملازم بیت حضرت زهرا(س) بودند که به اصحاب «سرّ» معروف بودند مثل حضرت سلمان و حتی برخی از اصحاب به منزل ایشان رفت و آمد داشتند و از ایشان سؤال میپرسیدند که از نظر تاریخی این جنبه هم مغفول مانده و باید بیشتر بر روی آن تلاش علمی انجام شود.
همچنین حضرت زهرا(س) به علوم قرآنی و آیات قرآن هم تسلط جدی داشتند و اگر در خطبه فدکیه دقت کنیم میبینیم چه اشارات قوی و زیبایی به قرآن در آن صورت گرفته است. البته گفتنی است که به این خطبه کم توجهی شده که نام آن را خطبه فدکیه گذاشتهاند زیرا این خطبه بیانیه اعتقادات اسلامی است. یعنی حضرت در نهایت زیبایی ابتدا توحید را مطرح میکنند، بعد نبوت و بعد با عبارات زیبا و قوی قرآن را معرفی میکنند و در آخر اشارهای به فدک میکنند و به ابوبکر خطاب میکنند که آیا تو عمداً داری کتاب خدا را ترک میکنی؟
یکی از جاهایی که حضرت زهرا(س) از آیات قرآن استفاده کردهاند همین جاست که میفرمایند: «لقدْ جئْت شیْئًا فریًّا»(بخشی از آیه ۲۷ سوره مریم) این آیه مربوط به داستان تولد حضرت عیسی است. میدانید که حضرت مریم ازدواج نکرده بودند و وقتی حضرت عیسی به دنیا آمد، جناب مریم با کودکی نزد قوم خود بازگشتند. قومشان فکر کردند ایشان دچار لغزش و گناه زنا شدند و گفتند «لقدْ جئْت شیْئًا فریًّا»؛ یعنی تو خیلی کار بد و زشتی انجام دادی. خواهر و مادر تو بدکاره نبودند تو چرا چنین کار ناپسندی کردی؟ حضرت فاطمه(س) از همین بخش آیه استفاده میکنند و چون مخاطب ابوبکر (یعنی مذکر) بوده، با ضمیر مذکر وی را خطاب قرار میدهند و میگویند: تو کار خیلی بدی انجام دادی که عمداً قرآن را ترک میکنی؛ زیرا در قرآن آمده که «ورث سلیمان داود». ای ابوبکر! من را از ارثم محروم میکنی؟ تو از پدرت ارث میبری من از پدرم ارث نبرم؟ اگر همین بخش خطبه فدکیه را ببینید متوجه میشوید که حضرت تا چه حد به آیات قرآن تسلط دارند.
در بخشهای دیگر خطبه نیز آیات در ضمن سخنان بیان شدهاند که نشان میدهند حضرت آیات را حفظ هستند و به قرآن اشراف دارند و میتوانند در ضمن کلامشان از آیات استفاده کنند.
اگر کسی نداند و خطبه حضرت فاطمه(س) را بخواند به حدی کلمات استوار و قوی انتخاب شدهاند که فکر میکند در حال خواندن خطبهای از نهجالبلاغه است. سبک این خطبه غنی و با استفاده از استعارهها و مجازهای پرمحتوا و اعجابانگیز است.
در این خطبه حضرت ضمن صحبتهایشان، هم علوم قرآن و روشهای تفسیری را یاد دادهاند و هم میخواستند به ما یاد بدهند که فهم قرآن امکانپذیر است. همچنین ارتباط آیات با هم و تفسیر قرآن با قرآن را به ما آموزش دادهاند. در بخشهایی از سخنانشان نیز به ما آموختهاند که آیات قرآن را تفسیر و تأویل ناروا نکنید؛ آنجا که در خطبه فدکیه خطاب به ابوبکر فرمودند: «قرآن را چه قدر بد تأویل کردید و به خاطر هوای نفستان آیات را آنطور که دلتان خواست تأویل کردید». تلمیح و تضمین هم از آیات قرآن در کلام حضرت بسیار دیده میشود و توصیه به تدبر در قرآن کریم مدام مطرح است. در این زمینه مقالهای تحت عنوان «روشهای تعامل حضرت زهرا(س) با قرآن» به رشته تحریر درآوردهام که در مجله سفینه چاپ شده و علاقهمندان میتوانند به این مقاله مراجعه کنند.
در علم حدیث نیز حضرت نقش ویژه داشتند و خودشان از ناقلان و راویان احادیث پیامبر هستند و به حفظ و نشر احادیث اهتمام داشتند. ایشان مرجعیت علمی در مدینه داشتند و طبق سفارش پدرشان، احادیث پیامبر(ص) را نقل کرده، انتشار میدادند و بیانات پیامبر را مطرح میکردند. همچنین حضرت صدیقه طاهره به نوشتن و کتابت احادیث توجه داشتند تا حلقههای اتصال با پیامبر قطع نشود و وقتی که جبرئیل با ایشان صحبت کرد از حضرت علی(ع) خواستند که این مطالب را بنویسند.
البته جو سیاسی و حاکمیت خلفا اقدامات حضرت را محدود کرد و میدانیم که بعد از وفات پیامبر اولین اقدامی که خلفا انجام دادند این بود که کتابت و نقل حدیث را ممنوع کردند. این ممانعت ۱۰۰ سال طول کشید تا وقتی که عمر بن عبدالعزیز به حکومت رسید و این منع را برداشت. بهانه خلفا برای ممانعت از نوشتن احادیث پیامبر این بود که میگفتند: کتاب خدا برای ما کافی است و حدیث را اگر بنویسیم با قرآن مخلوط میشود. در حالی که هر دو بهانه، بهانههای پوچی هستند چراکه در حدیث ثقلین که شیعه و سنی آن را نقل کردهاند مطرح شده است که پیامبر فرمود: من دو چیز در بین شما باقی میگذارم «کتابالله و عترتی» و این دو چیز از هم جدا نمیشوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. پس خود پیامبر هم نگفتند که من فقط کتاب خدا را بین شما باقی میگذارم و فقط به کتاب خدا تمسک کنید؛ بلکه فرمودند کتاب الله و عترتی. البته اهل سنت گاهی عترت را حذف و مطرح میکنند که پیامبر فرمودند: کتابالله و سنت را نزد شما میگذارم که حتی اگر این را هم قبول کنیم پس کتاب خدا باید در کنار سنت باشد و طبق رأی خودشان، قرآن به تنهایی مورد سفارش پیغمبر نبوده است.
این بهانه که احادیث با کتاب خدا مخلوط میشود نیز بهانه صحیحی نیست کما اینکه پس از ۱۰۰ سال که احادیث نوشته شد هیچوقت با قرآن مخلوط نشد. بعد از برداشته شدن منع کتابت احادیث هم متأسفانه عدهای پول میدادند تا احادیث جعلی درست کنند.
در حوزه فقه هم حضرت فاطمه(س) سرآمد بودند و در خطبه فدکیه ۲۰ مورد از دلایل مقرر شدن احکام اسلامی را برمیشمارند و علت آنها را تشریح میکنند.
ایکنا ـ چرا نقش اجتماعی حضرت فاطمه(س) در جامعه اسلامی چندان بیان نشده است؟
به خوبی میدانیم که قلمها در طول تاریخ، پیوسته در اختیار حاکمان بوده و تا حدود زیادی حقایق را پنهان و یا آنچه که به ضررشان بوده، حذف میکردند. از این نمونه ظلمها و خفقانها در طول تاریخ، کم نداریم. موانع مهم تاریخی، شخصی و فرهنگی مانع شده که از نقش حضرت صدیقه طاهره، کمتر سخن گفته شود. البته عمر کوتاه ایشان که در سن جوانی به دست عاملان حکومت کشته شدند، خود مزید بر علت است.
شما ببینید مگر از فرمایشات امیرالمؤمنین چقدر به ما رسیده؟ و اصلا چقدر به ایشان اجازه دادند تا از دریای علومشان، مردم را منتفع کنند؟ با اینکه علی (ع) هم امام بودند و هم عمر طولانیتری داشتند و حتی پنج سال حاکم وقت بودند. وقتی این موانع برای حضرت علی تا این حد بود، مشخص است که برای حضرت زهرا(س) بیشتر بود. از طرف دیگر دست جعل و ساختن حدیث در دشمنی با اهل بیت پیامبر را نیز نباید نادیده بگیریم. نه تنها نگذاشتند مردم از علوم آنها بهره ببرند، بلکه تمام تلاششان را کردند تا شئون و فضائل متعدد خاندان رسالت را مخفی کنند. به این هم بسنده نکرده و تلاش مضاعف کردند تا فضائلی برای دشمنان ایشان بتراشند، یا فضائل ایشان را متعلق به دشمنان آنها به حساب بیاورند.
به عنوان نمونه در کتب اهل سنت آمده است که معاویه به سمرة بن جندب فزاری ۱۰۰ هزار درهم پول داد تا حدیث پیامبر(ص) را جعل کند و بگوید آیه «و من النّاس منْ یشْری نفْسه ابْتغاء مرْضات اللّه و اللّه رؤفٌ بالْعباد» که همه میدانستند در «لیل] المبیت» و در شان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نازل شده است را به عبد الرحمن بن ملجم، قاتل امیر مؤمنان منسوب کند! و طبیعی است که در چنین جوی دشمن هر کاری میخواهد انجام میدهد. لذا تعجبی ندارد که از خاندان عصمت و طهارت، خصوصا حضرت زهرا سلام الله علیها گزارشهای زیادی به دست ما نرسیده باشد.