• 1402/09/13 - 12:45
  • - تعداد بازدید: 467
  • - تعداد بازدیدکننده: 458
  • زمان مطالعه : 3 دقیقه

بررسی جبر و اختیار ابلیس از منظر عین القضات همدانی و نقد آن از منظر آیت الله جوادی آملی در دانشکده علوم قرآنی آمل

نشست علمی بررسی جبر و اختیار ابلیس از منظر عین القضات همدانی و نقد آن از منظر آیت الله جوادی آملی در دانشکده علوم قرآنی آمل برگزار شد.

به گزارش ایحا از آمل، به مناسب ماه پژوهش نشست علمی بررسی جبر و اختیار ابلیس از منظر عین القضات همدانی و نقد آن از منظر آیت الله جوادی آملی در دانشکده علوم قرآنی آمل با ارائه حجت الاسلام دکتر حسین مقدس عضو هیأت علمی دانشکده علوم قرآنی آمل برگزار شد.

 دکتر حسین مقدس در این نشست ابتداء به بیان دیدگاه عین القضات همدانی در مورد ابلیس پرداخته و  اشاره نمودند که از ظاهر سخنان عین القضات می توان جبری را فهمید که او به نسبت ابلیس  داده و عدم سجده  و ملعون شدنش را نه به دست خویش، بلکه به اراده خدا دانست. لذا عین القضات، ابلیس را بسان پاسبان حضرت حق می داند و بیان می دارد: «دانى که پاسبان حضرت کیست؟ غلام صفت قهر است که قدّ الف دارد که ابلیس‏ است. در پیش آید، و باشد که راه بر ایشان بزند تا آن بیچارگان در عالم نفى «لا» بمانند، و هواپرستند و نفس‏پرست باشند. «أ فرأیْت من اتّخذ إلهه هواه» همین معنى دارد.»

 مقدس در ادامه در جهت توضیح دیدگاه همدانی بیان داشتند که از نظر عین القضات، ابلیس نور سیاهی است که خلعت کفر برتن، شمشیر اغواء گری بر دست دارد و دربان حضرت حق گشته است: «دانى که آن نور سیاه چیست؟ «و کان من الْکافرین» خلعت او آمده است. شمشیر «فبعزّتک لأغْوینّهمْ أجْمعین» کشیده است. در ظلمات‏ «فی ظلمات الْبرّ و الْبحْر» فضولى و خود را بى‏اختیار کرده است. پاسبان عزّت آمده است. دربان حضرت «أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم» شده است.»

او ابلیس را از سویی عاصى و از سویی عاشق خدا دانسته و از مقایسه ابلیس با پیغمبر اسلام بعنوان دو نمونه عاشق که جلوه‏گاه صفات خدائى هستند بتفصیل سخن می گوید.همدانی، با مقایسه میان نور پیامبر اسلام و ابلیس پیامبر را عامل هدایت و سعادت و ابلیس را مایۀ ضلالت و گمراهی و کفر معرفی می نماید:«اى عزیز آب، سبب حیوة و قوت ماهى آمد؛ امّا سبب موت دیگران آمد. اینجا ترا معلوم شود که‏ «و تمّتْ کلمة ربّک صدْقاً و عدْلًا» چه باشد. اینجا بدانى که آفتاب نور اللّه چرا گوهر مصطفى را سبب منوّرى و نور آمد؛ و گوهر ابلیس‏ را سبب ضلالت و مظلمى و ظلمت آمد که تا از نور محمّد، ایمان خیزد و از نور ابلیس‏، کفر و خذلان خیزد»

از منظر سخنران جلسه، همدانی در جهت توجیه نمودن جبر در اضلال  ابلیس به نوعی می خواهد به عامل اغواگری اشاره نماید و آن را فعل خدا قلمداد کندلذا اصل طرح سؤال آن است که اگر عصیان انسان بر اثر وسوسه ابلیس است، معصیت ابلیس بر اثر وسوسه کدام عامل بیرونی است؟

مقدس در پایان به نقد دیدگاه همدانی در مورد جبرمحوری ابلیس بیان داشتند که پاسخ سؤال یاد شده می تواند این باشد که، قیاس جنّ به انسان نارواست؛ یعنی اگر عصیان انسان مسبوق به وسوسه بیرونی از ابلیس است، لازم نیست معصیت ابلیس که از جنّ است و بالاخره نوع دیگری غیر از انسان است، مسبوق به عامل بیرونی باشد.از منظر استاد جوادی عامل درونی در حدّ اقتضای غالب بودن، مستلزم جبر نیست؛یعنی ابلیس می تواند بدون تهییج خارجی، تن به تباهی دهد و خوی تنمّر و تمرّد درونی او برای عصیان کافی است، نه حتمی. بنابراین، نه نیازی به عامل بیرون است و نه مستلزم جبر لذا اگر این موجود، از درون و از قبل، خبیث باشد دیگر جایی برای آن سؤال وجود ندارد.از این منظر هیچ منافاتی ندارد که موجودی مانند ابلیس از لحاظ تکوینی ایت الهی باشد لیکن به خاطر خوی استکباری که برخاسته از سؤءاختیار خویش است مورد لعن قرار گرفته از رحمت حق دور می گردد.

  • گروه خبری : گروه های محتوا
  • کد خبر : 524
کلمات کلیدی
علی رنجبر تیلکی
خبرنگار

علی رنجبر تیلکی