• 1404/09/10 - 12:45
  • - تعداد بازدید: 8
  • - تعداد بازدیدکننده: 8
  • زمان مطالعه : 9 دقیقه
جرعه‌ای از تفسیر تسنیم

تأثیر اعمال نیک بندگان بر جذب نعمت‌ها

عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با استناد به تفسیر «تسنیم» آیت‌الله جوادی آملی گفت: نعمت‌های الهی هرچند رایگان‌اند و به فرموده ائمه معصومین(ع) هر نعمتی که به ما رسیده، از خداوند است، اما اعمال نیک همیشگی بندگان در جذب نعمت‌ها نیز اثرگذار هستند.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با استناد به تفسیر تسنیم آیت‌الله جوادی آملی، به تبیین آیات ۲۵ و ۲۶ سوره مبارکه فتح «هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْیَ مَعْکُوفًا أَن یَبْلُغَ مَحِلَّهُ، وَلَوْلَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُؤْمِنَةٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَفُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (۲۵) إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا(۲۶)» پرداخته است که مشروح آن را در زیر می‌خوانیم.

آیت‌الله جوادی آملی با استناد به آیه ۲۵ سوره فتح بیان می‌کند که کافران ناشایست مکه، سالیان دراز این شهر را تصرف کرده و پیوسته مسلمانان را از تشرف به مسجدالحرام و سرزمین وحی برای برگزاری مناسک حج و عمره بازداشته بودند. آن‌ها در رخداد حدیبیه نیز از ورود مسلمانان به مسجدالحرام برای برگزاری اعمال عمره مفرده و از رسیدن قربانی‌های همراه آنان به جایگاهش محل جواز قربانی کردن جلوگیری کردند.

مسلمانان در این رویارویی تصمیم گرفتند تا آنجا که در توان دارند در برابر کافران پایداری کنند، تا جایی که رویداد جنگ و کشتار حتمی بود؛ اما خدای حکیم با صلح حدیبیه مانع این خونریزی شد و مسلمانان را از هجوم به مکه بازداشت، زیرا می‌دانست مردان و زنان مؤمن ناشناس و بی‌گناهی در این شهر به‌سر می‌برند که با یورش مسلمانان از سر ناآگاهی پایمال می‌شوند و بر اثر کشتار آنان رویدادی ناخوشایند برای مسلمانان نیز پیش می‌آید، پس خدا مؤمنان را از جنگ با مکیان بازداشت تا هر که را بخواهد، به رحمتش درآورد.

اگر مرزها و محله‌های مؤمنان و مشرکان مکه از هم جدا بودند، به یقین، خدا با حمله مسلمانان کافران آنجا را به کیفری دردناک عذاب کرده بود؛ لیکن چون این دو گروه به هم آمیخته بودند خدا به حرمت مؤمنان کافران مکی را کیفر نداد.

کافران مکه که ضد اسلام و مسلمانان بودند، کارهای ناشایستی داشتند و از حضور مسلمانان در مراسم حج و عمره جلوگیری می‌کردند و آنان را از تشرف به سرزمین وحی بازداشته بودند.

آن‌ها در رخداد حدیبیه نیز از ورود پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان به مسجدالحرام برای طواف و برگزاری اعمال عمره مفرده جلوگیری کردند «هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا و صدوکُم عَنِ المَسجِدِ الحَرام» چنان‌که سالیانی دراز این شهر را تصرف کرده و راه خدا را بسته بودند و پیوسته مردم را از راه خدا و مؤمنان را از ورود به مسجدالحرام و از به‌جا آوردن مناسک حج و عمره و زیارت خانه خدا باز می‌داشتند «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ والمَسجِدِ الحَرام... .»

کافران از ورود قربانی‌های همراه پیامبر اکرم(ص) به حرم امن الهی جلوگیری کردند و نگذاشتند قربانی‌های حاجیان به جایگاه محل جواز قربانی کردن برسد «و الهدی معکوفًا أَن یَبْلُغَ مَحِلَّهُ...» بنابراین تا قربانی به جایگاهش (مکه، منا یا محل صد و حصر) نرسد شخص نباید سر خود را بتراشد و از احرام خارج شود، زیرا در مناسک حج و عمره، رعایت ترتیب اعمال ضروری است «فَإِن أُحصِرتُم فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الهَدی و لا تَحْلِقُوا رُؤسَکُم حَتَّى یَبْلُغَ الهَدَى مَحِلَّه» ولی کافران این کار را ممنوع کرده و نگذاشتند مسلمانان قربانی‌ها را در مکه سر ببرند یا نحر کنند. جلوگیری از رسیدن قربانی به جایگاهش می‌تواند مصداقی از «صد عن سبیل الله» باشد.

مسلمانان در رویارویی با کافران مکه در حدیبیه مصمم شدند تا آنجا که توان دارند در برابر آن‌ها پایداری کنند تا جایی که رخداد جنگ و کشتار حتمی بود؛ اما خدای حکیم با صلح حدیبیه از این خونریزی جلوگیری کرد که نمونه‌هایی از حکمت‌های این صلح در ادامه بیان می‌شود.

خدای حکیم با صلح حدیبیه مسلمانان را از هجوم به مکه بازداشت، زیرا می‌دانست در این شهر مردان و زنان باایمان ناشناس و بی‌گناهی زندگی می‌کنند که با یورش مسلمانان از سر ناآگاهی پایمال می‌شوند «و لولا رجال مُؤْمِنُونَ وَ نِسَاءٌ مُؤْمِنتُ لَم تَعْلَمُوهُم أَن تَطَمُوهُم» پس مسلمانان را در جنگ با اهل مکه یاری نکرد زیرا هیچ‌کس پاسخگوی کشتار مردان و زنان مؤمن مکه نبود.

بر این اساس، با صلح حدیبیه بود که اولاً نبردی رخ نداد و کشتاری از دو گروه انجام نشد. ثانیاً گروهی از زنان و مردان مؤمن بی‌گناه که از هجرت به مدینه ناتوان بوده و در مکه مانده بودند زیر دست و پا لگدمال نشدند، ثالثاً با امضای صلح‌نامه مؤمنان سالم به مدینه بازگشتند و سال آینده پیروزمند به عمره مشرف شدند.

در صورت حمله لشکر اسلام به شهر مکه مسلمانان، ناآگاهانه به کشتار زنان و مردان مؤمن بی‌گناه دست می‌زدند و رویدادی ناخوشایند برای مؤمنان پیش می‌آمد «فَتُصیبکُم مِنهُم مَعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلم» و شرمندگی و گناهی نابخشودنی بر اثر کشتار بی‌رحمانه دامنگیرشان می‌شد، پس مؤمنان باید خدای حکیم را سپاس گویند که مانع این حادثه تلخ شد. خدا مسلمانان را از جنگ با مکیان بازداشت تا هر که را بخواهد به رحمت گسترده خود در آورد «لِیُدْخِلَ اللهُ فی رَحْمَتِهِ مَن یَشاءُ.»

در فرهنگ قرآن کریم کعبه و مسجدالحرام مانند خانه شخصی، آثار باستانی و میراث فرهنگی نیستند تا کشوری آن را متعلق به خود بپندارد. به‌طور نمونه مصریان می‌توانند بگویند اهرام سه‌گانه را نیاکان ما ساختند و از آن ما هستند؛ ولی آل سعود نمی‌توانند بگویند کعبه و مسجدالحرام در کشور ما و از آثار باستانی و میراث فرهنگی ماست و راه مسجدالحرام را ببندند، چون قرآن کریم این ملکیت را نفی کرده و کعبه در سرزمین و حرم الهی است؛ نه در زمین گروهی خاص. قرآن کریم مشخص کرده است که اولیای کعبه و مسجدالحرام، تنها مردان الهی و باتقوا هستند «إن أولیاؤُهُ إِلَّا المُتَّقون» و آل سعود و دیگران، متولی و ولی مسجد حرام نیستند.

کعبه و مسجدالحرام قبله و مطاف مسلمانان است و تنها پرهیزگاران سرپرست آن هستد «إن أولیاؤُهُ إِلَّا المُتَّقُونَ و لکِنَّ أَکْثَرُهُم لَا یَعْلَمُونَ» آل سعود که اسلامی سخن می‌گویند ولی جاهلی می‌اندیشند «یَظُنُّونَ بِاللهِ غَیْرَ الحَقِّ ظَنَّ الجِهِلِیَّةِ» و جاهلانه داوری می‌کنند «أَفَحُکم الجهلیة یَبْغُونَ» می‌پندارند که کعبه و مسجدالحرام متعلق به آن‌هاست تا برای برگزاری اعمال حج و عمره به گروهی اجازه بدهند یا ندهند. کسی که مبادی فکری او از جهت اندیشه و نظر و منابع عملی او از لحاظ انگیزه و عمل امور جاهلی است و به ظاهر ادعای اسلام می‌کند چنین شخص یا گروهی، مسلمان واقعی نیست.

از منظر صاحب تفسیر تسنیم متقیان جوامع اسلامی باید اداره کامل کعبه، مسجد و حرم را بر عهده گیرند «ان أولیاؤُهُ إِلَّا المُتَّقُونَ» و آل سعود و دیگران یکسان می‌توانند از خادمان خانه خدا باشند؛ اگر آن‌ها لیاقت نداشتند، دیگران باید کعبه را اداره کنند.

آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به آیه ۲۶ سوره مبارکه فتح بیان می‌کند که «الَّذینَ کَفَروا» در آیه پیشین ذکر شده بود و در این آیه به تکرار آن نیازی نبود و می‌توانست به ضمیر بسنده شود؛ اما تکرار شد تا علت حکم را برساند؛ یعنی کفر کافران سبب تعصب جاهلی شده و معنای آیه این است که آنان کسانی‌ هستند که کفر ورزیده و راه مسلمانان را بستند هنگامی که دل‌های خود را از خشم ویژه ملت جاهلی پر کرده بودند.

از منظر وی سه عنصر محوری ناشایست سبب شدند کافران راه خدا را ببندند، آنان با دست خود این کار را کردند «هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدّوکُم عَنِ المَسْجِدِ الْحَرَامِ و...»؛ و برابر دین خدا و صاحب کعبه این کار را نکردند «یَصُدُونَ عَن سَبِیلِ الله»؛ کارشان تعصبی بی‌جا و از سنخ جعل است «إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کفروا فی قُلُوبِهِمُ الحَمِیَّةَ» نه بر پایه جهاد و دفاع. حمیت‌شان جاهلی است «حمیة الجهلیة.»

کافران شاید سخنی عالمانه داشته باشند، ولی فکری جاهلانه دارند؛ شاید شعارشان دادگری باشد، اما شعورشان بر محور ستم و کشتار است. گفتنی است که آل سعود و وهابیت نیز اکنون اسلامی سخن می‌گویند، ولی جاهلانه می‌اندیشند و داوری می‌کنند؛ بر فرض اگر توحیدی سخن بگویند مشرکانه می‌اندیشند.

خدای سبحان، کلمه تقوا را همراه مؤمنان قرار داد «و الزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقوى»؛ مفسران درباره مراد از «کلمه» «تقوا» اقوالی یاد کرده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از کلمه توحید «لا إله إلا الله»، استوارى بر عهد و وفای به آن، سکینه که مؤمنان سزاوارتر به آن و اهل آن بودند.

خدای سبحان صفت حقیقت و کلمه تقوا را مانند کلمه توحید «لا إله إلا الله» ملازم مؤمنان قرار داد «والزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقوى» و به آنان توفیقی عطا کرد، تا کاملاً با عنصر تقوا همراه باشند و هرگز از آن جدا نشوند، زیرا مؤمنان با کارهای نیک همیشگی و در آزمون‌های سخت جنگ و صلح، فقر و غنا و... همواره این شایستگی را در خود ایجاد کرده و از دیگران سزاوارتر به اصل توحید و کلمه تقوا بودند «کانوا أَحَقَّ بِها» و استعدادشان برای دریافت عطیه الهی تمام بود و با کارهای نیک استعداد خود را کامل کرده بودند، پس از دیگران به کلمه تقوا سزاوارتر بوده و شایستگی آن را داشتند.

نعمت‌های الهی هرچند رایگان‌ هستند و به فرموده ائمه معصومین(ع) هر نعمتی که به ما رسیده از اوست، اما اعمال نیک همیشگی بندگان، در جذب نعمت‌ها نیز اثر گذارند.

خدای سبحان نخست تقوای ابتدایی را به همه مؤمنان عطا می‌کند؛ اما گرایش‌ها، اشتیاق‌ها، تثبیت قدم‌ها، موقعیت شناسی‌ها و...، فیض خاص الهی و تقوای پاداشی‌اند که به شایستگان عطا می‌کند، زیرا آنان سالیان متمادی با تقوا می‌کوشند و ذات اقدس الهی نیز این حقیقت کلمه تقوا را ملازم آنان قرار می‌دهد و توفیقی عطا می‌کند که احساس دشواری، ترس، تهیدستی و.... نکنند و در کمال آرامش آن را داشته باشند.

  • گروه خبری : گروه های محتوا
  • کد خبر : 3332
کلمات کلیدی
محمد جوکار
خبرنگار

محمد جوکار

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید