در گفتوگو با ایکنا تأکید شد
لزوم پیوند پژوهشهای قرآنی با نظام اجرایی
رئیس پژوهشکده دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم با بیان اینکه پژوهشهای قرآنی زمانی میتوانند نقش واقعی خود را در جامعه ایفا کنند که از چارچوبهای صرفاً نظری فراتر رفته و به عرصه حل مسائل عینی مردم وارد شوند، گفت: محدود ماندن پژوهشها در قالب مقاله و کتاب، بدون پیوند با نیازهای واقعی جامعه و نظام اجرایی موجب میشود ظرفیتهای قرآن کریم بلااستفاده بماند.
پژوهشهای قرآنی بهعنوان یکی از بنیادیترین عرصههای مطالعات دینی، نقشی تعیینکننده در تبیین معارف وحیانی و پاسخگویی به نیازهای فکری، فرهنگی و اجتماعی جوامع اسلامی ایفا میکنند. ظرفیتهایی که بدون پژوهشهای عمیق، روشمند و مسئلهمحور، امکان بهرهبرداری حداکثری از آنها فراهم نخواهد شد.
در دنیای معاصر که جوامع با مسائل پیچیده و نوپدیدی در عرصههای مختلف مواجهاند، ضرورت بازخوانی آموزههای قرآن کریم بیش از پیش احساس میشود. از اینرو، بررسی عرصههای مختلف پژوهشهای قرآنی، کارکردهای اجتماعی آنها، آسیبها و چالشهای پیش رو و راهکارهای پیوند مؤثر میان پژوهش و عمل از جمله موضوعاتی است که پرداختن به آنها میتواند افقهای تازهای را پیش روی جامعه علمی و اجرایی کشور بگشاید.
در همین راستا، خبرنگار ایکنا از قم به انگیزه فرارسیدن هفته پژوهش در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی رضوانیزاده، رئیس پژوهشکده دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم با نگاهی تحلیلی و آسیبشناسانه، به واکاوی مهمترین عرصههای پژوهشهای قرآنی، نسبت آنها با نیازهای روز جامعه، جایگاه پژوهش در منطق قرآن و سنت معصومان(ع) و نیز نقش مراکز علمی و پژوهشی، در کاربردیسازی این پژوهشها پرداخته که در ادامه مشروح آن را میخوانیم و میبینیم:
پژوهشهای قرآنی چه عرصههایی را شامل میشوند و هر عرصه چه کارکردی در جامعه دارد؟
بهطور کلی پژوهشهای قرآنی را میتوان با توجه به متن وحیانی قرآن کریم در چند عرصه اساسی مورد بررسی و تقسیمبندی قرار داد. در یک نگاه کلی، این پژوهشها در سه حوزه عمده قابل طرح هستند.
نخست، پژوهشهایی که در حوزه تفسیر قرآن قرار میگیرند. با توجه به اینکه قرآن کریم کتابی کامل و جامع است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تضمین میکند، بهطور طبیعی تفاسیر مبتنی بر این کتاب آسمانی یکی از مهمترین و بنیادیترین عرصههای پژوهشهای قرآنی را تشکیل میدهند.
در طول تاریخ، عالمان برجسته و مفسران گرانقدر، تفاسیر متعددی را با گرایشها و روشهای مختلف به جامعه علمی عرضه کردهاند. در دوران معاصر نیز میتوان از تفسیر شریف «تسنیم» اثر آیتالله العظمی جوادی آملی یاد کرد که بهعنوان یکی از آخرین تفاسیر جامع قرآن، در قالب ۸۰ جلد منتشر و در اختیار جامعه علمی قرار گرفته است. این عرصه، بهطور مستقیم به تفسیر و تبیین این کتاب وحیانی بازمیگردد و جایگاه ویژهای در پژوهشهای قرآنی دارد.
دومین عرصهای که پژوهشهای قرآنی میتوانند در آن زمینهساز تحولات گستردهای باشند، عرصه پژوهشهای موضوعی قرآن است. هر چند در حوزه تفسیر، حتی اگر تفسیر بهصورت ترتیبی انجام شود، مفسر ناگزیر است هنگام تفسیر آیات، به موضوعات مطرحشده در همان آیات و ارتباط آنها با سایر موضوعات توجه کند، اما در برخی موارد، پژوهشگر بهصورت مستقل و موضوعمحور، یک مسئله خاص را انتخاب کرده و بهطور تخصصی وارد آن حوزه میشود.
در چنین رویکردی، پژوهشی عرضه میشود که تمرکز اصلی آن بر یک موضوع مشخص است. بر همین اساس، تفاسیر موضوعی، چه در قالب آثار تکجلدی و چه در قالب مجموعههای چندجلدی، با این رویکرد شکل گرفتهاند که بررسی کنند آیا یک موضوع خاص از ضرورت برخوردار است یا نه. موضوعاتی همچون اصول دین، فروع دین و مسائل اخلاقی، توسط پژوهشگر انتخاب میشوند و بهصورت جامع در عرصه پژوهشهای قرآنی مورد بررسی قرار میگیرند؛ در نهایت نیز جمعبندی و نتیجهگیری ارائه میشود که آن موضوع را بهطور کامل در متن قرآن کریم واکاوی و احصا کرده باشد.
سومین عرصه پژوهشهای تطبیقی قرآن است؛ عرصهای که پژوهشهای قرآنی میتوانند در آن نقشآفرینی قابل توجهی داشته باشند. این تطبیق گاه میان آخرین کتاب آسمانی، یعنی قرآن کریم و سایر کتابهای آسمانی مانند عهد قدیم و عهد جدید صورت میگیرد و گاه مبتنی بر یک علم یا یک موضوع خاص است که ممکن است خارج از حوزه مطالعات اسلامی مورد بررسی قرار گرفته باشد.
در این نوع پژوهشها، موضوعی که در قرآن کریم مطرح شده، با همان موضوع در سایر ادیان یا مکاتب مقایسه میشود. برای نمونه، برخی مستشرقان در تحقیقات خود موضوعاتی را مطرح کردهاند که در ادیان مختلف مانند مسیحیت و یهودیت نیز مورد توجه بوده است؛ مسائلی همچون احوال شخصیه، ازدواج، طلاق، وصیت و ارث.
هنگامی که پژوهشگر این موضوعات را با توجه به کتابهای آسمانی ادیان دیگر و نیز قرآن کریم بهعنوان آخرین و کاملترین کتاب آسمانی بررسی میکند، میتواند به نتایجی دست یابد که امتیازات قرآن نسبت به سایر کتب آسمانی، یا دستاوردهای آن در حوزه علوم انسانی و شاخههای مختلف آن را بهخوبی آشکار کند. این عرصه نیز از جمله حوزههایی است که برای پژوهشگر قرآنی بسیار مغتنم بوده و ظرفیت ورود و تحقیق جدی را دارد.
کدام عرصه پژوهشهای قرآنی بیشترین ارتباط را با نیازهای روز جامعه دارد؟
پژوهشهای موضوعی از اولویت بالاتری برخوردار هستند. این نوع پژوهشها هم سریعتر به نتیجه میرسند و هم از کاربرد عملی بیشتری برخوردارند. بهطور نمونه، اگر در مقطعی با مسئلهای اجتماعی مانند عفاف و حجاب مواجه شویم، پژوهشگری که در این زمینه به تحقیق قرآنی میپردازد و آیات و روایات مرتبط با آیات قرآن را مورد مطالعه قرار میدهد، بیتردید به هدف نزدیکتر شده و پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه خواهد بود.
از اینرو، موضوعاتی که امروزه در بستر خانواده، تربیت و مسائل سیاسی روز مطرح هستند، همگی قابلیت آن را دارند که بهصورت گزارههای موضوعی طرح شوند و بهعنوان محورهایی مهم در عرصه پژوهشهای قرآنی مورد مطالعه، بحث و بررسی قرار گیرند.
مهمترین آسیبها و آفات پژوهشهای قرآنی چیست؟
برخی از این آسیبها اختصاصی به پژوهشهای قرآنی ندارند، بلکه در سایر عرصههای پژوهش و تحقیق نیز قابل مشاهدهاند. برای نمونه، پژوهشهای سطحی و مبتنی بر برداشتهای شخصی، از جمله آسیبهایی هستند که در جامعه مطرح میشوند؛ چه در حوزه تاریخ و سنتها و چه حتی در عرصههایی همچون پزشکی و علوم طبیعی.
اگر پژوهشی فاقد عمق لازم باشد و حق تحقیق بهدرستی ادا نشده باشد، فردی که ادعای پژوهش دارد و یافتههای خود را در جامعه مطرح میکند، ناخواسته موجب بروز انتقادات و اشکالات فراوان میشود و بهجای ارائه مطلبی متقن و عمیق، جامعه را دچار تلاطم و نوعی پریشانی فکری میکند، چراکه آنچه عرضه شده، نه حاصل پژوهشی عمیق، بلکه صرفاً برداشتی سطحی و شخصی بوده است.
این آسیب، در حوزه پژوهشهای قرآنی نیز بهطور جدی مطرح است. به این معنا فردی که خود را پژوهشگر این عرصه میداند، باید از عمق علمی لازم برخوردار باشد و مباحث و بررسیهای مورد نیاز این حوزه را بهطور کامل و دقیق پشت سر گذاشته باشد تا بتواند مطلبی قابل ارائه و قابل دفاع عرضه کند.
آفت دیگر این عرصه، پژوهشهایی است که صرفاً جنبه نظری و تئوریک دارند و فاقد هرگونه کاربرد عملی هستند. چنین پژوهشهایی طبعاً در اولویتهای چندم قرار میگیرند و جزء پژوهشهای اصلی و مسئلهمحوری که پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه باشند، بهشمار نمیآیند.
از دیگر آسیبها، انجام پژوهشهای تکراری است. پژوهشهایی که پیشتر در برخی مراکز یا مؤسسات علمی انجام شدهاند، اما بدون اطلاع از آنها، در جای دیگری تکرار میشوند. اینگونه تکرار، بهطور طبیعی آفت جدی پژوهش تلقی میشود. بنابراین، سطحیبودن، فقدان عمق علمی، صرفاً نظریبودن و تکراریبودن پژوهشها از جمله آسیبها و آفتهایی هستند که پژوهشهای قرآنی نیز ممکن است به آنها مبتلا شوند.
چه عواملی باعث میشود پژوهشهای قرآنی صرفاً در سطح مقاله و کتاب باقی بمانند و به عرصه عمل نرسند؟ چگونه میتوان از موازیکاری و تکرار موضوعات در پژوهشهای قرآنی جلوگیری کرد؟
در برخی موارد، همین آفتها سبب میشود پژوهشها صرفاً در حد مقاله، پایاننامه یا کتاب باقی بمانند و در گوشهای از کتابخانهها خاک بخورند؛ بدون آنکه هیچگونه کارکرد عملی در جامعه داشته باشند یا بتوانند نقشی مؤثر ایفا کنند. در واقع، همین آسیبهاست که باعث میشود پژوهشهای انجامشده به جامعه تسری پیدا نکنند و اثرگذاری لازم را نداشته باشند.
از دیگر دلایلی که میتواند مانع از نفوذ و گسترش پژوهشها در جامعه شود، این است که مسئله مورد تحقیق، مسئله واقعی جامعه و درد ملموس آن نباشد. اگر پژوهشگر به سراغ موضوعاتی برود که جامعه با آنها درگیر نیست، بهطور طبیعی جامعه نیز از چنین پژوهشهایی استقبال نخواهد کرد و آن تحقیق در فضای اجتماعی بازتاب و کارکردی نخواهد داشت. از اینرو، دقت در انتخاب مسئله و مسئلهمحور بودن پژوهش، امری ضروری است تا زمینه استقبال جامعه از نتایج آن فراهم شود.
همچنین، همانگونه که اشاره شد، یکی از آفتهای جدی در برخی موارد، انجام پژوهشهای تکراری در مراکز و مؤسساتی است که متولی فعالیتهای پژوهشی هستند. این مسئله، بهویژه در زمانه کنونی که بهرهبرداری بهینه از فرصتها و استفاده حداکثری از سرمایههای علمی و انسانی ضرورت دارد، آسیب بسیار جدی محسوب میشود. عرصه پژوهش، بهویژه پژوهشهای قرآنی، نیز از این قاعده مستثنا نیست.
مراکزی که متصدی امور پژوهشی هستند، چه در دانشگاهها، چه در حوزههای علمیه و چه در مؤسسات مستقلی که بهصورت خودجوش وارد عرصه پژوهش میشوند، همواره با این مسئله مواجه بودهاند که چگونه از فعالیتهای یکدیگر مطلع شوند و ارتباط مؤثری با هم برقرار کنند تا از تکرار پژوهشها جلوگیری شود.
امروزه، با توجه به ابزارها و امکانات گستردهای که در اختیار است، دیگر این توجیه پذیرفتنی نیست یک مؤسسه پژوهشی را انجام دهد و در کنار آن، مؤسسهای دیگر دقیقاً همان موضوع را مجدداً مورد تحقیق قرار دهد. بلکه باید از امکانات فضای مجازی، هوش مصنوعی، ابزارهای دیداری، شنیداری و رسانهای بهره گرفت و شبکهای منسجم ایجاد کرد تا تمامی مراکز فعال در حوزه پژوهش بتوانند فعالیتهای در دست اقدام خود را معرفی کنند و بازتاب خبری مناسبی از آنها ارائه دهند.
در چنین شرایطی، اگر پژوهشگری قصد ورود به یک حوزه خاص را داشته باشد، یا میتواند بهعنوان همکار به آن پژوهش کمک کند، یا دستکم آگاه باشد که آن موضوع در جای دیگری در حال بررسی است. همچنین، اگر پژوهشی انجام شده باشد که مراکز دیگر از آن بیاطلاعاند، امکان اطلاعرسانی متقابل فراهم شود.
از اینرو، فراهمسازی بستری مشترک، چه در مراکز اجرایی وابسته به دانشگاهها و چه در نهادهای وابسته به حوزههای علمیه، امری ضروری است. بستری که در آن پژوهشگران، بهویژه در حوزه پژوهشهای قرآنی، بتوانند آثار و طرحهای پژوهشی خود را معرفی و بارگذاری کنند.
این اقدام هم موجب آگاهی دیگران میشود و هم این امکان را فراهم میآورد که اگر کسی قصد همکاری یا کمک علمی و پژوهشی در آن زمینه را داشته باشد، با سرعت و سهولت بیشتری به آن پژوهش دسترسی پیدا کرده و نقش مؤثری در پیشبرد آن ایفا کند.
نقش میانرشتهایها در کاربردیسازی پژوهشهای قرآنی چیست؟
پژوهشهای تطبیقی، میتوانند به هر دو سوی تطبیق کمک شایانی کنند. بهطور نمونه، هنگامی که تطبیق میان قرآن کریم و عهدین صورت میگیرد، هم پژوهشگری که به عهدین اعتقاد دارد میتواند از دستاوردهای پژوهشهای قرآنی بهرهمند شود و هم پژوهشگری که در حوزه قرآن فعالیت میکند، با گزارهها و آموزههای موجود در عهدین آشنایی بیشتری پیدا میکند. این تعامل علمی موجب غنای هر دو حوزه میشود.
همین رویکرد در سایر عرصههای میانرشتهای نیز صادق است. برای نمونه زمانی که علوم تربیتی از منظر قرآن مورد بررسی قرار میگیرد، قرآن کریم با منطق وحیانی خود میتواند به آن علم کمک کند و درواقع آخرین و کاملترین دستاوردها را در اختیار آن قرار دهد.
از سوی دیگر، پژوهش انجامشده نیز زمانی که بهصورت تطبیقی صورت میگیرد، از استحکام و قوت بیشتری برخوردار میشود. این مسئله در حوزههایی همچون روانشناسی، اقتصاد و دیگر شاخههای علوم انسانی نیز به همین شکل قابل مشاهده است. در تمامی این حوزهها، هنگامی که علوم انسانی با قرآن کریم و منطق وحیانی آن تطبیق داده میشوند، میتوانند از دستاوردهای پژوهشی بهرهمند شوند که فاقد نقص بوده و از جامعیت بالایی برخوردار است.
افزون بر این، هنگامی که چنین پژوهشهایی با تحقیقات انسانی انجامشده در غرب یا سایر مکاتب مقایسه میشوند، نتیجهگیریهای حاصل میتواند کمک شایانی به پژوهشگر کند. گزارههای تطبیقی، در بسیاری از موارد، قابلیت نقد، بررسی و تکمیل متقابل را دارند و همین امر به تعمیق پژوهش میانجامد.
چرا برخی پژوهشها با وجود کیفیت علمی بالا، به مرحله اجرا و بهرهبرداری نمیرسند؟
در پاسخ به این پرسش، پیشتر اشاره شد که یا مسئله انتخابشده، مسئله مبتلابه جامعه نبوده است، یا آنکه مجریان و متصدیان نهادهای اجرایی، از پژوهشهای انجامشده در عرصههای مختلف، بهویژه پژوهشهای قرآنی، استفاده نکردهاند و آنها را بهکار نبستهاند. در برخی مراکز اجرایی مشاهده میشود که مدیران و مسئولان آنچنان درگیر امور جزئی و ریز اجرایی میشوند که فرصت و التفات لازم برای مراجعه به پژوهشها، تحقیقات علمی و دستاوردهای علمی را از دست میدهند؛ در حالیکه چهبسا یک پژوهش علمی یا قرآنی بتواند در پیشبرد همان امور اجرایی، کمک مؤثری به آنان ارائه دهد.
از اینرو، ضروری است مجریان و مسئولان در سطوح مختلف مدیریتی، بهگونهای برنامهریزی کنند که اشتغال به امور جزئی، آنان را از مراجعه به دستاوردهای علمی، بهویژه پژوهشهای قرآنی مرتبط با مسائل مبتلابه جامعه، غافل نکند. این مراجعه میتواند به آنها کمک کند تا مسائل اجتماعی و موضوعاتی که اجرای آنها بر عهدهشان است، با نگاهی نو و بر پایه یک چارچوب فکری عمیقتر مورد توجه قرار دهند.
البته این مسئله بیش از هر چیز به خود مجریان بازمیگردد، چراکه معمولاً مراکز علمی، مؤسسات پژوهشی و حتی پژوهشگران مستقلی که بهصورت فردی فعالیت میکنند، کمتر امکان مراجعه مستقیم به مجریان را دارند. در مقابل این مجریان هستند که بهسبب نیاز عملی خود، وظیفه بیشتری برای مراجعه به مراکز علمی و بهرهگیری از آخرین دستاوردهای پژوهشی دارند.
در همین راستا، گاهی مشاهده میشود که برخی قوانین، سازمانها و نهادها را مکلف میکنند درصدی از بودجه خود را به پژوهشهایی اختصاص دهند که مرتبط با حوزه فعالیت همان سازمان است. چنین رویکردی در برخی قوانین رسمی کشور نیز دیده میشود و در برخی مراکز و پژوهشکدهها نیز عملاً به اجرا درآمده است. این امر نشاندهنده اهمیت پیوند میان پژوهش و اجراست.
چگونه میتوان فرهنگ عمومی جامعه را نسبت به پژوهشهای قرآنی اقناع و همراه کرد؟
به نظر میرسد هرچه جایگاه قرآن کریم، اهمیت آن و برتری آن در همه عرصهها، برای عموم مردم، نخبگان و صاحبان اندیشه، بیشتر تبیین و نهادینه شود، اهمیت پژوهشهای قرآنی نیز روشنتر خواهد شد و همین امر موجب میشود افراد و نهادها توجه بیشتری به این پژوهشها نشان دهند و مراجعه به آنها در جامعه گسترش یابد.
اگر قرآن کریم صرفاً بهعنوان کتابی تلقی نشود که در خانهها جنبه تزیینی دارد یا تنها در مراسم و مناسبتها برای تبرک مورد استفاده قرار میگیرد، بلکه جایگاه آن ارتقا یابد و بهعنوان کتابی کاربردی، همیشگی و پاسخگو به نیازهای انسان شناخته شود؛ کتابی که هیچ انسان ناآگاهی به آن مراجعه نمیکند مگر آنکه با دانشی افزون بازگردد و هیچ مسئلهای نیست مگر آنکه پاسخ آن را بتوان از درون قرآن استخراج کرد، در این صورت نگاه ما به قرآن نگاهی جامع و راهگشا خواهد بود.
اگر قرآن را چنین ببینیم که در همه عرصههای زندگی قادر است دست انسان را بگیرد و او را هدایت کند، آنگاه هر پژوهشی که برخاسته از چنین کتابی باشد، بهطور طبیعی از همان میزان اهمیت برخوردار خواهد شد. در نتیجه، افراد نسبت به اینگونه پژوهشها اقبال نشان خواهند داد، در پی آن خواهند بود که مسائل خود را از دل این پژوهشها استخراج کنند و در مرحله عمل نیز خود را موظف بدانند که به نتایج پژوهشهایی که ریشه در قرآن دارند، پایبند باشند. بنابراین، هر اندازه که بتوانیم خود قرآن را از حالت محجوریت خارج کنیم، بیتردید همین اثر در حوزه پژوهشهای قرآنی نیز پدیدار خواهد شد.
جایگاه پژوهش در بین آیات مبارکه قرآن کریم و کلام معصومین(ع) چگونه است؟
روحیه پژوهش، تحقیق و مطالعه، در جایجای قرآن مورد تأکید قرار گرفته است. آنجا که قرآن کریم در آیه ۴۳ سوره مبارکه نحل میفرماید: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ پس اگر نمیدانید از پژوهندگان کتابهاى آسمانى جویا شوید.» و در موارد متعددی انسانها را به مراجعه به اهل ذکر، یعنی اهل فهم و آگاهی، دعوت میکند، بهروشنی نشان میدهد که این افراد مرجعیت علمی دارند و در جامعه جایگاه شاخص و محل مراجعه محسوب میشوند.
افزون بر این، در آیات دیگری، قرآن انسانها را به تفکر، تذکر، تعقل و فهم دعوت میکند؛ تعابیری همچون «أفلا تَفَکَّرون»، «أفلا تَذَکَّرون» و «أفلا تَعقِلون» همگی بیانگر آن است که اندیشهورزی، جستوجو، تعمق و تعقل، جایگاهی والا در منطق قرآن دارد. حتی قرآن کریم کسانی را که از این مسیر فاصله میگیرند و اهل فهم، علم و تذکر نیستند، مورد سرزنش قرار میدهد. آنجا که در آیه ۹ سوره مبارکه زمر میفرماید: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ؛ بگو آیا کسانى که مىدانند و کسانى که نمىدانند یکسانند.»
این آیه بهصراحت نشان میدهد که انسان عالم، پژوهشگر و اهل تحقیق، هرگز با انسانی که قدم در این مسیر نگذاشته است، در یک مرتبه قرار ندارد. مجموعه این آیات و شواهد قرآنی، و موارد متعدد دیگر، گویای آن است که قرآن میان اهل پژوهش و اهل غفلت، تمایزی روشن و جایگاهی ممتاز قائل شده است.
در پایان اشاراتی به حوزه فعالیتهای پژوهشکده دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم هم داشته باشید.
این پژوهشکده در کنار مراکز، مؤسسات و پژوهشکدههای متعددی که در عرصههای مختلف علمی فعالیت میکنند، در حوزه قرآن کریم نیز نهادهای پژوهشی متنوعی وجود دارد. با این حال، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، شاید تنها دانشگاهی باشد که بهصورت اختصاصی و تخصصی، صرفاً در حوزه قرآن فعالیت میکند، چه در عرصه آموزش و چه در حوزه پژوهش.
این دانشگاه تنها به رشتههایی میپردازد که مستقیماً ذیل مطالعات قرآنی تعریف میشوند. این مجموعه علمی در سال ۱۳۶۷ با عنوان «مدرسه قرآنی» آغاز به کار کرد و امروز، با تداوم حیات علمی خود، هر روز از نظر کمی و کیفی در مسیر توسعه و گسترش قرار دارد.
حدود پنج سال پیش، با تصویب هیئت امنای دانشگاه، پژوهشکده دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم تأسیس شد. در این پژوهشکده، سه گروه علمی فعالیت دارند؛ گروه تفسیر و علوم قرآن، گروه اعجاز قرآن، و با توجه به وابستگی این دانشگاه به سازمان اوقاف و امور خیریه که مؤسس این دانشگاه نیز محسوب میشود، گروهی که به انجام پژوهشهای علمی و تحقیقاتی مرتبط با مسائل مبتلابه این سازمان میپردازد. در واقع، همان نکتهای که پیشتر به آن اشاره شد مبنی بر ضرورت پرداختن به مسائل کاربردی و اجتماعی، در این پژوهشکده بهصورت عملی پیگیری میشود.
گاهی مسائل و چالشهایی از بطن جامعه مطرح شده و به سازمان اوقاف ارجاع داده میشود؛ در چنین مواردی، سازمان اوقاف پیش از ارائه دیدگاه تخصصی و اجرایی خود، بررسی علمی مسئله را به این پژوهشکده واگذار میکند تا تحقیقات لازم در حوزه تفسیر و علوم قرآن انجام گیرد و پشتوانه علمی تصمیمگیری فراهم شود.
در حوزه تفسیر و علوم قرآن، پس از آنکه مشخص شد بخش قابل توجهی از عموم مردم، اعم از جوانان، نوجوانان و سایر اقشار، ممکن است نتوانند ارتباط مؤثری با برخی ترجمهها و تفاسیر موجود برقرار کنند، یا احساس میشود که نیاز به نوعی بهروزرسانی در این زمینه وجود دارد، اقدام پژوهشی جدیدی صورت گرفت.
بر همین اساس ترجمهای با عنوان «ترجمه مبسوط قرآن» تحت نام «ذِکر حکیم»، به قلم حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدرضا صفوی، تدوین شد. این اثر، بهعنوان ترجمهای مبسوط و توضیحی از قرآن کریم، در آیندهای نزدیک به چاپ خواهد رسید و در اختیار جامعه قرار خواهد گرفت تا زمینه ارتباط عمیقتر و مؤثرتر عموم مردم با قرآن کریم فراهم شود.
افزون بر این فعالیتها، یک تفسیر مختصر قرآن کریم نیز در چهار جلد با عنوان «تنزیل حمید» تدوین شده است که در حال حاضر مراحل نهایی خود را طی میکند و امید میرود در آیندهای نزدیک به زیور طبع آراسته شود. همچنین، طرح دیگری با عنوان «تفسیر کاربردی قرآن کریم» آغاز شده است. هدف از این طرح آن است که نشان داده شود هر آیه و هر سوره از قرآن کریم چه کاربردهایی میتواند در زندگی روزمره انسان داشته باشد و فرد چگونه میتواند از منظر عملی با این آیات درگیر شود و از آنها بهره ببرد. این تفسیر کاربردی در مراحل ابتدایی خود قرار دارد و نگارش آن بهتدریج توسط اعضای گروه تفسیر و علوم قرآن آغاز خواهد شد.
در گروه میراث قرآنی (تراث قرآنی)، پژوهشکده بهطور جدی به فهرستبرداری از نسخههای خطی تفاسیر قرآن، کتابهای علوم قرآنی و مصاحف خطی میپردازد. در این مسیر، پژوهشهایی که بهصورت خطی باقی ماندهاند، ابتدا شناسایی شده و گزارشی جامع از آنها در قالب فهرست تهیه میشود. بخشی از این فهرستها تاکنون آماده شده و تعدادی نیز در سایت دانشگاه بارگذاری گردیده است.
در حال حاضر، بیش از دو هزار عنوان نسخه خطی معرفی شده است. افزون بر این، برخی از این نسخههای خطی، قابلیت احیا و بازنشر دارند؛ اقدامی که هم موجب زندهشدن یک اثر علمی میشود و هم تلاش علمی مفسری را که سالها برای نگارش آن زحمت کشیده است، به جامعه علمی معرفی میکند.
برای نمونه، میتوان به مفسری به نام ملاعلینظر گیلانی اشاره کرد که همعصر با ملاصدرا بوده و تفسیری با عنوان «انواع القرآن» تألیف کرده است. این اثر بهصورت نسخه خطی باقی مانده بود. در این پژوهشکده، جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه برای احیای این اثر انتخاب شدند. از میان مجلدات باقیمانده، یک جلد تاکنون به چاپ رسیده و سایر مجلدات نیز در دست آمادهسازی است تا این تفسیر ارزشمند بهطور کامل احیا شده و در اختیار جامعه علمی قرار گیرد.
در عرصه تراث قرآنی، بخشی دیگر از فعالیتها به بررسی و معرفی مصاحف خطی اختصاص دارد؛ مصاحفی که علاقهمندان هنگام مراجعه به موزهها، از جمله در مشهد، قم و سایر شهرها، با آنها مواجه میشوند و نیازمند ارائه اطلاعات علمی و دقیق درباره آنها هستند. در همین راستا، اثری با عنوان «قرآن در بستر تاریخ» تدوین شده است که در آن، از قرن نخست هجری تا قرن حاضر، در هر قرن پنج نسخه خطی قرآن انتخاب و معرفی شده است. در این اثر، سیر نگارش قرآن کریم و نیز مسئله عدم تحریف قرآن مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده است این مباحث بهصورت منسجم در اختیار علاقهمندان این حوزه قرار گیرد.
از جمله پروژههای در حال انجام، تحقیق و بررسی یکی از مصاحف قرآنی است که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) نگهداری میشود و متعلق به قرن چهارم هجری است. این مصحف در حال بررسی و تحقیق دقیق علمی قرار دارد و پس از تکمیل مراحل پژوهش و احیا، به جامعه علمی عرضه خواهد شد.
در کنار این دو گروه، در گروه وقف نیز مجموعهای از تحقیقات کاربردی انجام میشود که مستقیماً پاسخگوی نیازهای سازمان اوقاف و امور خیریه است. این تحقیقات گاه براساس موضوعاتی است که پژوهشکده بهصورت مستقل انتخاب میکند و گاه بر مبنای نیازهایی که سازمان اوقاف بهطور سالانه در بخشهای مختلف خود اعلام میکند.
این پژوهشها در قالب مقالههای علمی، پایاننامهها، کتابها و طرحهای تحقیقاتی تدوین میشوند و به این ترتیب، هم به نیازهای علمی سازمان اوقاف پاسخ داده میشود و هم پیوند میان پژوهش قرآنی و مسائل اجرایی و اجتماعی تقویت میشود.
نظر دهید